کد مطلب:134132 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

آیا حسین خود را به هلاکت انداخت؟
از مسائلی كه درباره ی حسین بن علی (ع) از نظر محققین و متفكرین اسلامی مورد بحث قرار گرفته این است كه آیا آن حضرت از ابتدا می دانست كه كشته می شود و پایان سفر او به سوی عراق شهادت است؟ اگر می دانست پس چرا به جانب كوفه حركت كرد؟ با آنكه خداوند می فرماید:

«و لا تلقوا بایدیكم الی التهلكة [1] .

یعنی با دست خود خویشتن را به هالكت نیفكنید».

آنگاه برای حل این مشكل مطالبی گفته شد كه متأسفانه قسمتی از آنها با واقع كمترین ارتباط ندارد. اكنون ما به خواست خداوند درباره ی این موضوع به طور تفصیل بحث می كنیم و به بعضی از پاسخهائی كه در این باره داده شده و سپس انتقاداتی كه بر آنها داریم اشاره می نمائیم. ما برای حل این مشكل و پاسخ این پرسش او دو راه استفاده می كنیم:

یك- طبق تفاسیر اسلامی و با در نظر گرفتن «سیاق آیات» مقصود از هلاكت در این آیه چیست!؟ آیا منظور انجام كاری است كه


به مرگ و از دست دادن جان منتهی شود؟

دو- به فرض آنكه مراد از «هلاكت» از دست دادن جان و استقبال از مرگ باشد آیا مقصود اینست كه انتخاب راهی كه به مرگ منتهی شود در هر صورت و در تمام شرائط غیر جایز است یا آنكه این حكم در موارد عادی و در صورتی است كه مصالح بزرگی ضرورت آنرا ایجاب نكرده باشد؟ اكنون تقصیل این دو راه

راه اول- طبق بعضی از احادیثی كه در تفسیر این آیه موجود است مقصود از «هلاكت. از دست دادن جان و انتخاب راهی كه به مردن و یا كشته شدن پایان یابد نیست بلكه منظور هلاكتی است كه از ترك انفاق مال در راه پیكار با كفار ناشی می گردد. شخصیت بزرگ اسلامی علی بن طاوس ضمن دادن پاسخ بكسانی كه گمان می كنند عمل حسین بن علی (ع) وقوع در هلاكت است (!!!) و با آیه ی (و لا تلقوا بایدیكم الی التهلكة) آنرا منطق می دانند می نویسد: «آنها گمان كردند كه مقصود از هلاكت در این آیه قتل است در حالی كه این چنین نیست».

آنگاه حدیثی را در تأیید نظر خود بدینگونه از مردی بنام اسلم نقل می كند:

ما در جنگ نهاوند یا جنگ دیگری بود كه شركت داشتیم. مسلمین صفوف خود را منظم ساختند و دشمن هم در برابر ما صف آرائی كرده بود صفوف دشمن از نظر عرض و طول آنچنان بود كه من در هیچ جنگی مانند آن را ندیده بودم، آنها پشت دیوار شهر خویش داده بودند، در این هنگام


مردی از صف ما به آنها حمله برد ولی مسلمانان گفتند این مرد با دست خود خویشتن را به هلاكت افكند.

ابوایوب انصاری كه از صحابه ی پیغمبر بود در آنجا حضور داشت و خطاب به آنان فرمود: شما این آیه را درباره ی این مرد تأویل می كنید كه به دشمن حمله كرده و خواستار شهادت شد؟! در صورتی كه چنین نیست این آیه درباره ی ما اهل مدینه نازل گردید زیرا ما به یاری پیغمبر سرگرم بودیم و از اصلاح اموال خود چشم پوشیدیم و در نتیجه امور زندگی ما (نسبت به گذشته فاسد شد از آن پس تصمیم گرفتیم از یاری پیغمبر سر بر تابیم و به امور مادی و زندگی خود بیشتر بپردازیم در اینجا بود كه خداوند اراده ی ما را مورد انكار قرار داد و این آیه را نازل كرد تا ما با ترك یاری پیغمبر خود را به هلاكت نیفكنیم و معنای آیه این است كه اگر از یاری رسول خدا تخلف كنید و در خانه های خود بنشینید با دست خود خویشتن را به هلاكت افكندید و غضب خدای را بر خود روا داشتید.

پس این گفتار خداوند رد بر ما است در آنچه كه گفته بودیم و تصمیم داشتیم عمل سازیم و تحریك ما است بسوی جنگ و پیكار با دشمن نه آنكه نازل گردیده باشد درباره ی مردی كه خود شجاعانه به دشمن حمله می كند و یاران خود را هم به جنگ با آنان تشویق می نماید و با جهاد كردن در راه خدا آرزوی شهادت دارد تا به نعمتهای خداوند و رحمت او در آخرت برسد» [2] .


طبق این حدیث كه اسلم آنرا از ابی ایوب انصاری نقل می كند نه تنها مقصود از هلاكت در آیه فوق رفتن بسوی مرگ و كشته شدن نیست و هیچگونه ارتباطی با این فكر ندارد بلكه درست در عكس این تصور است و نازل شده تا مردم مدینه را به یاری پیغمبر و فداكاری در راه آن حضرت و هدف آن بزرگوار تشویق نماید و به آنان اعلام كند كه پیكار نكردن با كفار و استقبال ننمودن از مرگ در راه خدا واقع شدن در هلاكت و نابودی است.

مرحوم شیخ طبرسی مفسر بزرگ اسلامی در تفسیر و توضیح این آیه (و لا تلقوا بایدیكم الی التهلكة) چهار احتمال نقل می كند كه اول آن با سیاق آیات قبل هم موافق است. او می نویسد:

«احدها انه اراد لا تهلكوا انفسكم بایدیكم بترك الانفاق فی سبیل اللَّه فیغلب علیكم العدو.... [3] .

یعنی مقصود خداوند اینست كه شما خود را با سختگیری در بذل مال و انفاق نكردن آن در راه جهاد با كفار به هلاكت نیفكنید تا دشمن بر شما چیره نشود.».

در اینجا مراد از هلاكت را غلبه ی كفار بر مسلمین دانسته كه علت آن سختگیری در بذل مال و انفاق نكردن آن در راه جنگ با آنها است، این معنا با جمله ی اول آیه و سیاق آیات پیش مطابق است زیرا آیات قبلی همگی درباره ی جنگ و جهاد با كفار است و اینگونه


شروع می شود:

«و قاتلوا فی سبیل اللَّه الذین یقاتلونكم... و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخر جوهم من حیث اخرجوكم... و قاتلوهم حتی لا تكون فتنة و یكون الدین كله للَّه...فمن اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم» [4] .

در این آیات خداوند دستور پیكار با دشمن و جهاد راه خود را می دهد آنگاه بلافاصله می فرماید:

«و انفقوا فی سبیل اللَّه و لا تلقوا بایدیكم الی التهلكة و احسنوا ان اللَّه یحب المحسنین.

یعنی در راه خدا انفاق كنید و با دست خود خویشتن را به هلاكت نیفكنید».

و با در نظر گرفتن اینكه آیات گذشته همواره تحریص به جهاد با كفار بوده است و در صدر این آیه هم سخن از انفاق فی سبیل اللَّه به میان آورده و «سبیل اللَّه» را هم در بسیاری از موارد به جهاد در راه خدا تفسیر كرده اند بخوبی روشن می شود كه معنای اول كه طبرسی آنرا نقل می كند با صدر آیه و سیاق آیات دیگر كاملا قابل تطبیق است بخصوص آنكه نامبرده این معنا را از ابن عباس و جماعتی از مفسرین حكایت می كند و ابن عباس تفسیر قرآن را در مكتب علی (ع) آموخته است و آراء او می تواند نشان دهنده ی نظرات خاندان پیغمبر و «راسخین در علم» باشد و از سوی دیگر خوشبختانه این نقل با آن حدیثی هم كه سید بن طاوس از ابی ایوب انصاری روایت كرده


بی شباهت نیست و با آن قابل انطباق است، با این حساب آیه ی «و لا تلقوا باید یكم الی التهلكة» هیچگونه ارتباطی با «دست زدن بكاری كه در آن خطر مرگ باشد»و «رفتن در راهی كه پایان آن كشته شدن است» ندارد.


[1] سوره بقره آيه 195.

[2] لهوف صفحه ي 17 چاپ قم.

[3] مجمع البيان ج 2 صفحه ي 289 چاپ افست سال 1379.

[4] سوره بقره آيه 190 تا 194.